فرد شارمن پروفسور معماری و طراحی شهری در کتاب جدید خود می گوید: ایده های اکتشاف فضا بسته به اینکه چه کسی آنها را اختراع کرده، در چه محیطی و برای چه اهدافی متفاوت به نظر می رسد.نیروهای کیهانی: تاریخچه حیاتی زندگی در فضا(Verso, 2021). (مصاحبه با Charmen را بخوانید.)
در کتاب، شارمن هفت دیدگاه مختلف از اکتشاف فضایی را مرور می کند. یک متفکر روسی قرن نوزدهمی وجود دارد که ادعا می کند برای از بین بردن مرگ، مردم باید کنترل خود را در اعماق فضا گسترش دهند. ورنر فون براون مهندس معروف راکت آلمانی آمریکایی که معتقد بود پرواز فضایی ارزش همه چیز را دارد و فیزیکدان آمریکایی جرارد اونیل که رویای تبدیل شهرها به مدار را داشت وجود دارد. و البته، دنیای امروزی از پروازهای فضایی تجاری به رهبری میلیاردرها وجود دارد.
متصل: بهترین کتاب های فضایی و علمی تخیلی برای سال 2021
فرصت ها: مقدمه
چرا باید بخواهیم در فضا زندگی کنیم؟ و حتی اگر انجام دهیم، در کجای فضا؟ به طور متعارف، فضا بزرگ است. در زمان نگارش این مقاله، کیهان رصد شده بالونی به قطر حدود 93 میلیارد سال نوری است که شامل 2 تریلیون کهکشان است. کهکشان خود ما، کهکشان راه شیری، دارای 400 میلیارد ستاره است. از نظر فنی، سیاره زمین در حال حاضر در فضا است و به دور یکی از این ستارگان می چرخد، اما معمولاً مردم وقتی می گویند باید به آنجا برویم منظورشان این نیست. رسیدن به فضای خارج از سیاره ما دشوار است و منظومه شمسی را در وسعتی فراتر از آن، حتی بیشتر از آن، رها می کند.
وقتی طرفداران اسکان و اکتشاف فضایی می گویند که انسان ها باید به فضا بروند، معمولاً منظورشان این است که انسان ها باید کاوش کنند و در نهایت در مدار زمین و سایر سیارات و قمرهای منظومه شمسی زندگی کنند. این نیز یک منطقه بسیار بزرگ است. اگر خورشید یک کره به قطر هجده اینچ بود، زمین به اندازه یک تکه شن نخودی در نیم بلوک جنوب بود. در همان مقیاس (1: 2.8 میلیارد)، پلوتو حدود 1.5 مایل دورتر خواهد بود. اگر این مدل از منظومه شمسی را در بالتیمور، جایی که من زندگی می کنم، قرار دهیم، آنگاه پروکسیما قنطورس، نزدیک ترین ستاره به ستاره ما، یک توپ تنیس درخشان خواهد بود که در چند صد مایلی در امتداد قطب جنوب قرار دارد.
هیچ انسانی تا به حال بیشتر از ماه به فضا نرفته است، دانه ای از شن در حدود 5.5 اینچ از زمین کوچک ما با شن نخودی. ایستگاه فضایی بینالمللی در فاصلهای تقریباً برابر با ضخامت موی انسان به دور این صخره میچرخد. بنابراین حتی در "همسایگی" ما از فضا با شعاع 1.5 مایلی در این مقیاس - منظومه شمسی - مکانهای زیادی برای رفتن وجود دارد. و همانطور که خواهیم دید، همه آنها سیاره نیستند.
منظور از زنده چیست؟ پس از پرواز 108 دقیقهای یوری گاگارین به شرق 1 در سال 1961، انسانها توانستهاند در فضا - خارج از زمین، در مدار آن - حداقل برای مدت کوتاهی زندگی کنند. در حال حاضر، رکورد طولانیترین زمان سپری شده در فضا، والری پولیاکوف دیگر فضانورد روسی به مدت 437 روز نگه داشته شد. اما حرفه طولانی مدت و در نهایت دائمی هدف پیش فرض است. در زمان نگارش این مقاله، ایستگاه فضایی بینالمللی میزبان خدمههای چرخشی متشکل از شش نفر بوده که بیش از دو دهه به طور مداوم در مدار زندگی میکنند و انتظار میرود حداقل تا سال 2030 در هوا باقی بماند. در حال حاضر، برنامه فضایی چین دارای یک فضا است. ایستگاه در مدار و همچنین: Tiangong-2 که در سال 2016 به مدت 30 روز توسط دو سرمایه گذار چینی اشغال شد. در این صورت حضور دائمی یا حداقل بسیار طولانی انسان در فضا ممکن است از قبل آغاز شده باشد.
اما زندگی در جایی فقط به معنای مشارکت موازی و همزیستی موقت با دیگران نیست. زندگی کردن یعنی به دنیا آمدن، رسیدن به بزرگسالی، ایجاد روابط و مشارکت، تربیت فرزندان، تولید فرهنگ، غذا و هنر. زندگی کردن حتی مردن است. با وجود (یا شاید به دلیل) شهرت خطرناک آن، تاریخچه سفرهای فضایی و تحقیقات تنها شامل سه مرگ انسانی است که تاکنون در فضا اتفاق افتاده است. خدمه سایوز-11، گئورگی دوبروولسکی، ولادیسلاو ولکوف و ویکتور پاتسایف، همگی در اثر نشت غیرمنتظره کپسول آنها قبل از خروج از مدار جان خود را از دست دادند. آنها به عنوان اولین ساکنان اولین ایستگاه فضایی انسانی سالیوت-1 در سال 1971 بازگشتند.
اگر اینقدر خطرناک است، چرا کسی می خواهد به آنجا زندگی کند؟ نزدیک به چهل سال تجربه با ایستگاههای فضایی به دانشمندان آموخته است که فهرست بالا از فعالیتهایی که نشاندهنده حیات هستند، شامل برخی از اقداماتی است که در فضا بسیار خطرناک هستند. گذراندن دوره های طولانی سقوط آزاد منجر به مشکلات چشمی مزمن و کاهش تراکم استخوان می شود، زیرا بدن انسان سعی می کند خود را با کمبود جاذبه سازگار کند و می تواند منجر به آسیب دائمی شود. اگر فردی، حیوانی یا گیاهی در این محیط رشد و نمو کند، تغییراتی که در این مسیر متحمل خواهند شد ناشناخته و احتمالا غیرقابل برگشت است. کیهان پر از تشعشع است، به خصوص زمانی که از زمین دور می شوید، و به نظر می رسد که این تشعشع منجر به بروز سرطان در موجودات زنده می شود - عامل دیگری که به ویژه برای نوزادان تازه متولد شده یا موجودات در حال رشد خطرناک است. علاوه بر این، محافظت در برابر پرتوهای کیهانی و شراره های خورشیدی سنگین، دست و پا گیر و گران است. بر روی زمین، انسان ها کم و بیش به گرانش، نور، هوا و حفاظتی که توسط یک جو متراکم و یک میدان مغناطیسی قوی که مرگبارترین تشعشعات کیهانی و خورشیدی را از ما و سیاره منحرف می کند، دسترسی دارند. چرا کسی بخواهد مقداری از اینها را پشت سر بگذارد فقط برای بازگرداندن همه چیز، با هزینه و تلاش زیاد، به مجموعه ای از محیط های سمی و غیر قابل مهمان نوازی؟
با این حال، این استدلال که چرا مردم باید بروند و در فضا زندگی کنند بسیار گسترده است. بسیاری از آنها استدلال هایی علیه شرایطی هستند که مردم در آن روی زمین هستند: اینکه زمین بسیار کوچک است. که منابع کافی وجود ندارد. که فضای کافی برای زباله و آلودگی وجود ندارد و فضای کافی - به ویژه - برای زندگی راحت مردم وجود ندارد. آنها بر همان اصل متکی هستند که ما با آن شروع کردیم: فضا بزرگ است. فضا دارای منابع و ذخایر انرژی فراوانی در وسعت و مکانهای بسیاری برای دفع زباله است. فضا مکانی برای زندگی مردم دارد. فضا فضا دارد. یک رشته دیگر از استدلال ها به نفع حیات در فضا متکی بر شرایطی است که انسان در خارج از زمین کشف و کاوش خواهد کرد. زمین در این مورد آنقدر کوچک نیست که بسته است. هیچ شکافی در نقشه برای کشف وجود ندارد و ظرفیت افراد برای ابداع روش های جدید زندگی کاهش یافته است. فضاها و جهان های جدید فرصت هایی را برای تجربیات و آزمایش های جدید فراهم خواهند کرد. در این خط استدلال، مردم سیستم های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جدیدی را در ناشناخته باز فضا کشف و ابداع خواهند کرد. هر دو موضوع بر اساس تناقض است. اولین استدلال برای گسترش فضا و منابع نشان میدهد که رژیمهای فعلی موجودیت زمین - رژیمهایی که در وهله اول به کمبود منابع و فضا منجر شدهاند - باید بدون کنترل به طور نامحدود ادامه دهند. استدلال دوم نشان میدهد که انسانها به روشهای جدیدی برای زندگی نیاز دارند که به دلایلی دیگر بر روی زمین امکانپذیر نیست. هر دو خط استدلال اشتباه این سوال را مطرح می کنند: از آنجایی که زمین در حال حاضر در فضا است، چرا کسی باید برای شروعی جدید به جای دیگری برود؟
برخی از نویسندگان استدلال می کنند که انسان ها نباید در دراز مدت سعی کنند در فضا زندگی کنند. به عنوان مثال، محقق و دانشمند، گری وستفال، دو کتاب نوشته است که تاریخچه ایستگاه فضایی را در داستان های علمی تخیلی بررسی می کند. او در مقاله ای در سال 1997 برای مجله مطالعات علمی تخیلی، ادعایی را علیه فضا مطرح کرد و استدلال کرد که اسکان فضایی اساساً بی فایده است. وستفال استدلال می کند که در فضا چیزی وجود ندارد که دیگر با تلاش و هزینه کمتر روی زمین وجود نداشته باشد. نویسندگان دیگر استدلال های اخلاقی آورده اند. گیل اسکات هرون، شاعر و موسیقیدان، متعجب است که چگونه دولت ایالات متحده میتواند پس از ناکامی در پرداختن به میراث بردهداری، نژادپرستی و بیعدالتی برای جمعیت سیاهپوست کشور، قرار دادن "سفید روی ماه" را در آهنگ خود به همین نام توجیه کند. در واقع، در دهه 1960، تحقیقات پیوسته نشان داد که اکثریت آمریکاییها معتقد بودند که برنامه فرود آپولو روی ماه ارزش قیمت عمومی را ندارد.
«نیروهای کیهانی: تاریخچه حیاتی حیات در فضا» مروری بر تاریخ تقریباً 150 ساله این ایده است که انسانها میتوانند و باید در فضا، خارج از زمین، برای دورههای زمانی نامحدود - شاید از نظر عملکردی نامحدود - زندگی کنند. این یک گزارش جامع از هر توسعه و هر لایه از این ایده نیست، بلکه به عنوان مجموعه ای از نمونه های اساسی از یک جدول زمانی بسیار پیچیده است که به طور کامل حفاری یا فهرست نویسی در یک مکان وجود ندارد. بیشتر کتاب داستان هفت پارادایم برای زندگی در فضا را بیان می کند. هر کدام پاسخ های منحصر به فرد خود را به این سوال دارند که چرا مردم باید به آنجا بروند و زندگی کنند و هر کدام پیامدهای منحصر به فرد خود را برای زندگی روی زمین دارند.
گزیده ای از کتاب «نیروهای کیهانی: تاریخ انتقادی زندگی در فضا» نوشته فرد چارمن، انتشارات Verso Books. حق چاپ © 2021 توسط فرد چارمن.
شما می توانید "نیروهای فضایی" را در آمازون یا Bookshop.org.
ما را دنبال کنید در توییتر @Spacedotcom و غیره فیس بوک.