نقشه راه گام به گام جدید برای بالش بادی
کارل چرنی نوشت که در سمفونی «نفسی تازه، سرشار از جنب و جوش و نیروی جوانی دمیده شدهاست» و اینکه «همان اندازه قدرت، نوآوری و زیبایی در آن هست که در دیگر آثار این مرد اصیل وجود دارد، اگرچه او یقیناً گاهی چنان موسیقی را نوشته که کلاهگیسداران قدیمی سرِخود را (به علامت بالش بادی کوهنوردی رضایت) تکان دهند». تغییرات در فرم از جمله جایگزینیِ «اسکرتسو-تریو» بهجای «منوئه-تریو»، طولانیشدن بخش بسط و گسترش و کدا، نوآوری در حرکتِ چرخشی (سیکلیک) روی یک تم و بزرگتر شدن سمفونی بر خلاف شیوهٔ کلاسیک، در این زمان شکل گرفتند. اما ملودیهای بتهوون، بسط و گسترش موسیقی، استفاده از مدولاسیون، بافت و توصیفِ احساسات، و همهٔ این روشها، سبکِ او را از موتسارت جدا کرد. موتسارت و هایدن اثرگذاری غیرقابل انکاری در کار بتهوون داشتند. در اوایل سال ۱۸۱۸، سلامتی بتهوون مقداری بهبود یافته بود و برادرزادهٔ وی در ژانویهٔ همان سال به او ملحق شد؛ اما شنواییاش بدتر از قبل شده بود تا جایی که مکالمه نیز برایش دشوار شد و برای این کار نیاز به استفاده از دفترچهٔ یادداشت داشت. نیز اجرا شدند. واکنشها به این اجرا متفاوت بود اما کنسرت از نظر مالی موفقیت داشت تا جایی که بتهوون توانست بهایی سه برابرِ هزینهٔ یک بلیط معمولی را برای تماشای اجرا مطالبه کند.
او چهار بار در تاریخهای ۲۰ دسامبر ۱۸۲۶، ۸ ژانویه، ۲ فوریه و ۲۷ فوریهٔ ۱۸۲۷، تحت عمل جراحی قرار گرفت و جسم نیرومند وی بهمدت سه ماه با بیماری دست و پنجه نرم میکرد. این روستا در ۷۵ کیلومتری شهرستان قلعه گنج قرار دارد. این اصطلاح بیشتر بهعنوان یک نامِ جایگزین برای «دورهٔ میانی» استفاده میشود. تغییر داد و آن را دوباره به حامی خود، شاهزاده جوزف فرانتس فون لوبکوویتس اهدا کرد و برای اولین بار در کاخ وی اجرا شد. ، آرشیدوک رودولف و شاهزاده جوزف فرانتس فون لوبکوویتس به نیابت از دوستانِ آهنگساز، قول دادند که مُستمری ۴۰۰۰ فلورین در سال را به او پرداخت کنند. اما فقط آرشیدوک رودولف بود که سهم خود از این حقوق را در تاریخ توافق شده، پرداخت کرد. این اثر در سالهای ۱۸۰۱ و ۱۸۰۲ بارها اجرا شد، و بتهوون با عجله به انتشار یک تنظیم جدید از آن برای پیانو پرداخت تا از محبوبیت اولیهٔ این اثر بیشترین بهره را ببرد. همچنین در مدتی که کاسپار بیمار شده بود، بتهوون برای مراقبت از وی در سال ۱۸۱۵، متحمل هزینه زیادی شد و نتوانست برای مراقبت از خودش پولی داشته باشد.
سایر آثار این دوره شامل واریاسیونهای دیابلی، دو سونات آخر برای «ویولنسل و پیانو» بود، همچنین دو اثر بزرگ با اجراکنندگان بسیار با نام: میسا سولمنیس و سمفونی نهم. بتهوون به این درخواستها پاسخ مثبت داد، زیرا او نتوانست مانع از فعالیت ناشران دیگر برای انجام تنظیمهای مشابهِ در آثارش شود. بتهوون در سال ۱۸۱۹، کار بر روی واریاسیونهای دیابلی و میسا سولمنیس را شروع کرد و در طی سالهای بعد سوناتها و باگاتلهای پیانو را برای برآوردنِ مطالباتِ ناشران و رفع نیاز مالی خودش آهنگسازی کرد. در لندن، پیش پرداختی برای سمفونی ارائه داد. و سرانجام کارل در تابستان ۱۸۲۶، تصمیم گرفت با شلیک گلولهای به مغز خود، زندگیاش را پایان دهد، اما وی از این حادثه جانِ سالم بهدر برد ولی بتهوون را تا آستانهٔ مرگ از غصه به پیش برد. در سال ۲۰۲۳، تجزیه و تحلیل جامعی از چندین تار موی بتهوون و دیانای آنها انجام گرفت و با آنکه به کشفیات مهمی از جمله علت مرگ و عدم اشتراک ژنتیکی با دیگر اعضای خانواده بهدست آمد، اما علت ناشنوایی وی همچنان در هالهای از ابهام باقی ماندهاست. همزمان، مدیریت خانواده نیز تا حدودی بهبود یافته بود. بتهوون در دفتر خاطراتش (خاطراتی روزانه که او بین سالهای ۱۸۱۲ تا ۱۸۱۸ نگاشته و بعضی از آنها را حفظ کرده بود)، علاقه خود را به انواع فلسفههای مذهبی از کشورهایی مانند: هند، مصر، شرق و نوشتههای ریگودا نشان میدهد.
زمستانِ بعدی نیز که مشغول کار روی سمفونی هفتم بود، دوباره بیمار شد و پزشک وی دستور داد تابستان سال ۱۸۱۲ را نیز در آبگرم تپلیتسه بگذراند. به توصیهٔ پزشک، شش هفته را در آبگرم شهر تپلیتسه در بوهم گذراند. بتهوون بر خلاف گوته، هیچگاه در خدمت اشراف وین نبود و بر این اعتقاد بود که «هنرمندان بهاندازهٔ اشراف قابل احتراماند». رفتارهای جسورانه، گستاخانه و آزاد بتهوون در شهری مانند وین که مظهرِ نظم و انضباط بود، شگفتانگیز و ناشی از روحیات وی بود که ریشههای آن را میتوان در آثاری مانند سمفونی شماره ۷، جستجو کرد. ، بهطور موقت به حومهٔ وین سفر کند؛ این سفر برای مدتی موجبِ کُندیِ کار بر روی اپرای فیدلیو شد که بزرگترین کار او محسوب میشد. بتهوون یوهانا را بهدلیل مدیریت مالی و اخلاقی جزو والدین ناسالم قلمداد میکرد (او قبل از ازدواج با کاسپار، دارای یک فرزند نامشروع بود و محکومیت کیفری سرقت نیز داشت) و پیشتر موافقت کاسپار را برای حضانت تنها پسرش جلب کرده بود. در حالی که بتهوون موفق شد خواهر و برادرش را در فوریه ۱۸۱۶ از حضانت خارج کند، پروندهٔ برادرزادهاش تا سال ۱۸۲۰ بهطور کامل حل نشده بود، و او غالباً به دنبال دادخواهی و دیدار با کارل، ابتدا در یک مدرسهٔ غیرانتفاعی و سپس در بهزیستی بود. This po st has been generated with GSA C ontent Gen er at or Dem oversion !